انواع الگوهای نموداری

الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک
ساعد نیوز: شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.
الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن هاست، به گونه ای که به راحتی می توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار انواع الگوهای نموداری گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، چند مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی انواع الگوهای نموداری به دودسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم می شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه قلو جزء بازگشتی ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می گیرند. طبق بررسی های انجام شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می شود که در معامله گری به دید وسیع تری دست یابید، که همین توانایی می تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی
- حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
- هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارند. میزان تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
- هر چه شکل گیری یک الگو مدت زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
- بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این رو به منظور تمیز دادن آن ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
- یکی از بهترین روش های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
- برخی صاحب نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.
الگوی سر و شانه
تقریباً می توان گفت محبوب ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات شده است. تشکیل این الگو می تواند انواع الگوهای نموداری موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل گیری سه قله به صورت متوالی تشکیل می شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه های انسان در نمودار به وجود می آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک روند قوی رخ می دهد و برحسب شرایط بازار، می تواند نشانه ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب الوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با انواع الگوهای نموداری افزایش حجم سفارشات خرید و عقب نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می کند. سپس با توجه به صعود قیمت ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت شده) پیش روی خود می رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت ها می شوند، با این تفاوت که این روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش های خود موجب شکل گیری یک روند نزولی قوی می شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل گیری دره ها قابل تشخیص می باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی کننده یک سیگنال صعودی است.
الگوی «دوجی» (Doji) در نمودار کندلاستیک
یکی دیگر از الگوهای مهم کندلاستیک که به کرات در چارتهای قیمتی مشاهده میشود الگوی «دوجی» است که با دیدن شکل آن در نمودار نیز به راحتی میتوان آن را تشخیص داد.
زمانی که الگوی «دوجی» در نمودار تشکیل میشود معنای دقیق آن این است که قیمت باز و بسته شدن یک ورقه بهادار در واقع یکسان است و در حالت کلی میتواند میتواند نشانه برگشت قیمت باشد.
الگوی دوجی به تنهایی در واقع خنثی است و گاهی در ترکیب با الگوهای دیگر معنا پیدا میکند. این الگو انواع مختلفی دارد که در اینجا به آنها اشاره میکنیم.
انواع الگوهای دوجی
«دوجی» به اشکال مختلفی در نمودار ظاهر میشود که با توجه به شکل این الگو میتوان آن را تشخیص داد. انواع الگوهای دوجی به شرح زیر است:
1. الگوی «دوجی» پایه بلند (Long – Legged Doji)
دوجی پایهبلند زمانی تشکیل میشود که قیمت باز و بسته شدن ورقه بهادار یکسان باشد، اما سایههای این الگو بسیار بلند و با هم برابر هستند. معنای این الگو این است که قدرت خریداران و فروشندگان در بازار با هم برابر است و هنوز هیچکدام نتوانسته است بر دیگری برتری پیدا کند. در نتیجه برای فهم روند باید به کندلهای بعد از آن توجه کرد. برخی از معاملهگران تشکیل این الگو را نشانه ورود عدم قطعیت به بازار بعد از یک دوره صعودی و نزولی میدانند. همچنین این الگو میتواند نشانه فشردگی قیمت در یک بازه زمانی باشد به ویژه وقتی دو یا سه تا از این الگو در چارت تشکیل شود.
2. الگوی دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)
همان طور که از نام این الگو پیداست شکل آن شبیه سنگ قبر است. در این الگو قیمتهای باز، بسته شدن و پایینترین قیمت یکسان است و دارای یک سایه بلند بالایی میباشد که نشان دهنده بالاترین قیمت است. تشکیل این الگو بدین معناست که اگرچه در ابتدای جلسه معاملاتی قدرت خریداران بیشتر از فروشندگان بوده اما در انتها این فروشندگان هستند که قدرت را به دست گرفتهاند و قیمت را پایین کشیدهاند. معنای تلویحی این الگو این است که روند در ادامه نزولی خواهد بود. در واقع این الگو یک الگوی دوجی نزولی است.
3. الگوی دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji)
این الگو نیز دقیقا برعکس الگوی سنگ قبر عمل میکند. در این الگو قیمتهای باز، بسته و بالاترین قیمت یکسان هستند و دارای یک سایه پایینی بلند است. تشکیل این الگو در نمودار به این معناست که در ابتدا قدرت فروشندگان زیاد بوده اما در انتهای کار این خریداران هستند که قدرت را به دست گرفتهاند. تشکیل این الگو میتواند نشانه برگشت قیمت و حرکت به سمت بالا در مراحل بعدی باشد. این الگو در واقع همان الگوی دوجی صعودی است.
4. الگوی دوجی چهار قیمت (Four Price Doji)
شکل این الگو در نمودار انواع الگوهای نموداری به صورت یک «خط کوچک» است و معنای آن این است که هر چهار قیمت یعنی باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت یکسان هستند. تشکیل این الگو معمولا در صفهای خرید و فروش مشاهده میشود و معنای خاصی در تحلیل تکنیکال بورس ندارد.
الگوی پخشی با کف مسطح
این الگو، الگوی بازگشتی نزولی است و نشانگر تشکیل اوج قیمتی در بازار است. این الگو از انواع الگوهای پخشی است. با این تفاوت که کف قیمتی دامنه محدود نوسانی، یک خط افقی است. یعنی کفهای قیمتی بازار در یک سطح ثابتی تشکیل شدهاند، اما اوجهای قیمتی تشکیل شده سیر صعودی دارند.
برای تشکیل این الگو، حداقل بایستی شاهد دو کف و دو اوج قیمتی در دامنه محدود نوسانی باشیم. شکست کف دامنه محدود نوسانی، نشانگر تکمیل الگو است. اما پیش از شکست کف الگو بایستی افزایش جزئی در بازار مشاهده شود. پس از مشاهده افزایش جزئی در الگو، بایستی برآوردهای قیمتی را در نمودار مشخص کرد. برای این کار، ارتفاع الگو (فاصله بین بالاترین و پایینترین سطح قیمتی در دامنه محدود نوسانی) را محاسبه میکنیم. سپس این ارتفاع را از کف الگو کم میکنیم. این، هدف نهایی بازار خواهد بود. اما برای به دست آوردن هدف اول، ارتفاع الگو را بر دو تقسیم میکنیم و از کف قیمتی الگو کم میکنیم.
اگر شکست الگو صعودی باشد، میتوان انتظار ادامه حرکات صعودی را داشت. یعنی شکست صعودی الگو، به معنی ادامه روند قبلی بازار است. در شکست صعودی، کاهش جزئی در الگو شکل میگیرد. در این وضعیت، خط افقی از آخرین و بالاترین سطح قیمتی موجود در الگو رسم میکنیم. این خط، سطح شکست احتمالی الگو است. اگر قیمت از این سطح عبور کند، روند صعودی ادامه خواهد یافت. اهداف قیمتی هم تنها با اضافه نمودن ارتفاع کل الگو به دست میآیند.
هرچند شکستهای انواع الگوهای نموداری نزولی الگو بیشتر از شکستهای صعودی است، اما این الگو هم بازگشتی است و هم پیرو روندی. همچنین، روند پیش از تشکیل الگو میتواند صعودی یا نزولی باشد. اما طبق آمار، الگو بیشتر در انتهای حرکات صعودی تشکیل میشود.
مثال اول
الگوی پخشی با کف مسطح
در نمودار یکساعته دلار نیوزیلند/دلار آمریکا، شاهد تشکیل الگوی پخشی با کف مسطح هستیم. این الگو پس از یک حرکت صعودی تشکیل شده و طبق آمار، احتمال بازگشت نزولی بازار پس از تکمیل الگو بیشتر از ادامه حرکات صعودی است. بااینحال، بایستی تا تکمیل و شکست الگو منتظر ماند.
نکتهای که در الگوهای نموداری بایستی به آن دقت کرد، نوسانات کوتاه بازار پیش از تشکیل الگوهاست. در تمامی الگوها میتوان از نوسانات جزئی که پیش از تشکیل الگو شکل گرفتهاند، چشمپوشی کرد. برای تائید الگو علاوه بر شکل ظاهری الگو بایستی تعداد برخوردهای صورت گرفته هم شمرده شوند. برخوردها، همان اوجها و کفهای قیمتی تشکیل شده در الگو هستند. در الگوی پخشی با کف مسطح، بایستی حداقل دو اوج و دو کف قیمتی تشکیل شود.
اولین نشانه از تکمیل و شکست الگو، افزایش جزئی در کف قیمتی دامنه محدود نوسانی است. همانطور که مشاهده میشود، در کف الگو بازار بهشدت نوسانی بوده است. هرچند از دید کندل های قیمتی، کف دامنه محدود نوسانی چندین بار شکسته شده، اما از دید نموداری هیچکدام از این شکستها قطعی نبودهاند. در شکست الگوهای نموداری برای اینکه شکست قطعی محسوب شود، بایستی قیمت در زیر سطح موردنظر بسته شود و در ادامه در قالب مقاومت به آن برخورد کند و از سطح مقاومت به وجود آمده فاصله بگیرد.
پسازاینکه افزایش جزئی (پیکان سبز) در الگو تشکیل شد، از کف قیمتی الگو خط افقی رسم میکنیم. این سطح، سطح شکست احتمالی الگو است. همچنین از بالاترین سطح الگو هم خط افقی دیگری رسم میکنیم. فاصله بین این دو سطح ارتفاع الگو است. از ارتفاع الگو برای برآورد اهداف قیمتی استفاده میکنیم. خطوط سبز، برآوردهای قیمتی هستند. خط اول بهاندازه نصف ارتفاع الگو از سطح شکست فاصله دارد و خط دوم هم بهاندازه کل ارتفاع الگو از سطح شکست فاصله گرفته است.
مثال دوم
الگوی پخشی با کف مسطح
در این مثال، با وضعیت خاصی روبر هستیم. پیش از شکست کف الگو افزایش جزئی روی نداده است. درواقع بازار با شکست کف الگو، حرکت سریعی را به راه انداخته و تقریباً در اولین کندل به هدف قیمتی رسیده است. چنین حرکات سریعی، صرفاً به خاطر رویدادهای بنیادی است که انتظارات بازار را به یکباره تغییر میدهند. هرچند شاید بتوان با چنین استثناهایی وارد معامله شد و حتی سود کرد. اما بایستی توجه کرد که ورود به معامله فروش از سطح شکست الگو، معاملهگر را در وضعیت خطرناکی قرار خواهد داد. حد ضرر چنین معاملهای، آخرین اوج قیمتی بازار خواهد بود، یعنی همان بالاترین سطح الگو! یعنی اندازه حد ضرر معامله فروش، ارتفاع الگو خواهد بود. درعینحال اندازه حد سود معامله هم، باز ارتفاع الگو خواهد بود. چنین معاملهای با هیچ منطق تکنیکالی قابل توجیه نیست. اما اگر به تاریخ شکست الگو نگاه کنیم، شکست در زمانی روی داده، که فدرال رزرو آمریکا اقدام به افزایش نرخ بهره کرده است. افزایش نرخ بهره آمریکا موجب تقویت ارزش دلار و سقوط جفت ارز شده است.
اگر در بازار شاهد تشکیل الگوی نموداری بودید، سعی کنید به بخش بنیادی بازار هم توجه کنید. انطباق رویدادهای بنیادی با الگوهای نموداری، میتوانند میزان موفقیت معاملات را بهطور چشمگیری افزایش دهند.
مثال سوم
الگوی پخشی با کف مسطح
در نمودار پنج دقیقه EURUSD، الگوی پخشی با کف مسطح تشکیل شده است. اگر به ابتدای الگو توجه کنید، چندین کندل به زیر سطح افقی نفوذ کردهاند. نباید به این کندل ها توجهی کرد. این کندل ها پیش از تشکیل الگو شکل گرفتهاند. اما در ادامه، دو بار کندل های قیمتی به زیر کف دامنه محدود نوسانی نفوذ کردهاند. هم از دید تحلیل کندل های قیمتی و هم از دید تحلیل نموداری، هیچکدام از این نفوذها شکست قطعی محسوب نمیشوند. پس همواره انتظار نداشته باشید که الگو بهطور صد درصد دقیق باشد. شکستهای جعلی یا ضعیف در الگو روی میدهند. بخصوص در بازار ارز خارجی، که نوسانات غیرمنتظره بخشی از طبیعت بازار است.
همانطور که ملاحظه میشود، سه برخورد به کف الگو داشتیم و دو برخورد هم به سقف الگو (خط روندی صعودی). پس از برخورد سوم به کف قیمتی، افزایش جزئی در الگو ظاهرشده است. این افزایش جزئی، اولین نشانه از احتمال شکست نزولی الگو انواع الگوهای نموداری است. پس با مشاهده افزایش جزئی، بایستی از کف و آخرین اوج قیمتی الگو خط افقی رسم کنیم. فاصله این دو خط افقی ارتفاع الگو است. در انواع الگوهای نموداری ادامه اقدام به برآورد اهداف قیمتی میکنیم.
در اولین نگاه شاید به نظر برسد که الگوی تشکیل شده، الگوی پخشی صعودی است. اما در حقیقت تعداد برخوردهای صورت گرفته در الگوی پخشی صعودی، حداقل سه اوج و سه کف قیمتی است. اما در اینجا فقط دو اوج و کف قیمتی تشکیل شده است.